پــــــــــرسیــدم!!شیــــــــــــــــریــن،ازفـــــــرهــــاد چخـــــبر؟؟؟

گـــــــفــت:آهــــــستــه تـــر،مجــــــــــنـون بــامــن اســـــت.....

هر دومون خیانت کردیم:
من شب ها با گریه می خوابیدم
و تو…
با غریبه!

اگر وقت نداری حالم را بپرسی

درکت میکنم

اگر وقت نداری با من صحبت کنی

درکت میکنم

اگر وقت نداری مرا ببینی

درکت میکنم

اما اگر بعد از تمام اینها دیگر دوستت نداشتم

 اینبار نوبت توست که درکم کنی

تو چشم گذاشتی
و من قایم شدم
ولی تو یکنفر دیگه رو پیدا کردی !
و من برای همیشه گم شدم …!

تنها گرگ ها نیستند که لباس میش می پوشند
گاهی پرستو ها هم لباس مرغ عشق بر تن می کنند
عاشق که شدی کوچ می کنند….!

می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … !
از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما “
فهمیدم
پای ” او ” در میان است  . . .

هـمه در دنیـا کـسی را دارنــد،بــرای خودشــان..!

"خــُسـرو" و "شیـــرین" ..."لیـلی" و "مـَجنــون" ..

"رامیـن" و "ویـس" .... "پیــرمــَرد" و "پیرزَن" ..

"تــو" و "اون" ...

"مــَن" و "تــَنهـآیی" !!

وقتی می گویم دیگر ســراغم نیــا

فکر نکن که فراموشت کردم ،

یا دیگر دوستت ندارم…

 نــــــــــــه…

من فقط فهمیدم وقتی دلت با من نیست،

بودنت مشکلی را حل نمی کند…

خوش بـه حال ِ تو،

که وقتی ” او ” آمد ؛ بدون ِ هیچ دردِسری ،

فراموشم کردی …

به جای نوازش شدن، بوسیده شدن،

گزیده شده ام!

بگذار هیچ کس نداند، هیچ کس!

لالایی اش را من خواندم

روی پای دیگری خوابش برد . . .

روی سنگ قبرم بنویسید:

اولین باری نبود که مــــــُــــــرد

خیلی سخته…

به خاطر کسی که دوسش داری…

همه چیز رو از سر راهت خط بزنی…!!

بعد بفهمی…

خودت تو لیستی بودی که…!

... اون به خاطر یکی دیگه…

روزی اگر نبودم یک آرزویم را بر آورده کن و زیر لب بگو:

یادش بخیر...!

دل اگر بستی
محکم نبند
مراقب باش گره کور نزنی
او میرود
تو می مانی و یک گره کور ...!

من نمی شمارم
این “دوستت دارم” گفتن های یک طرفه را!
چیزی به من بدهکار نیستی
سکوتت را هم دوست دارم!!

من گـم شـده ام؛
از یابنده تقاضا می شود همچنان
به بی تفاوتی خود ادامه دهد
انگــار نــه انگــار…

پنجره ها کلافه اند از سنگینی نگاه منتظرم
اگر نمی آیی
اینقدر پنجره ها را زجر ندهم
چشم هایم به جهنم…

جایت را با دیگری پُر میکنند
احساس… سیری چند؟؟!
آدم هــای عجیبـــی دارد اینجــا!
دوستــی هــایشان نـــاگهانی ســت
دلبستــن شـــان غریـــب است
و رفتــن شان آشنـــا…!

باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم …
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …
باز باید مواظب اشک هایم باشم …
باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم …

گاهی سخت می شود …
دوستش داری و نمی داند
دوستش داری و نمی خواهد
دوستش داری و نمی آید
دوستش داری و سهم تو از بودنش
فقط تصویری است رویایی در سرزمین خیالت
دوستش داری و سهم تو
از این همه ، تنهایی است ....

ﮔﺎﻫـﮯﺣﺘـﮯ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍﻧـﮕﺎﻩ ﮐـﻨـــﻢ ،ﮐﻪ ﺑـﺒـﯿـﻨـﻢﺟـﺎﻡ

ﺧﺎﻟﯿـﻪ ، ﯾﺎ ﻧـﻪ !؟...

در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند...

و در آشکار از آنانی که دوستمان دارند غافلیم...

شاید این است دلیل تنهایی مان...

حسرت!!!

یعنی روبه رویم نشسته ای

و باز خیسی چشمانم را

آن دستمال خشک بی احساس پاک کند

یه وقتـــــــایی هست که جواب همه نگرانیـــات و دلتنگیات...

میشــه یه جمله...

که میكوبن تو صورتــــت... 

"بهم گیر نـــــــده، حوصله ندارم ".......!!!

آنقــَدَر آرزوهـآیـم را بـہ گــور بـُـردَم


 ڪـہ دیگــر جایــے بَراے جـَـسَدَم نیســت ...!

فــرهاد دلــش شیرینـــــ مـیخواستــــــ

شیـــرین خســــــــرو

خـــــــــسرو...

راســـت مے گفت دکــتر شـــــــریعتـے:دنــیارو

بدجــــور بد ســاختــن...

نفرین بــــه تــــــــو....
که به من گفتی: توسخت ترین لحظه ها کنــــارتــم.....
ودریغ ازاینکه....
سخت ترین لحظه هارو خــــــودت بــرام رقــم زدی...

آنهـــايـي كــه مــا را از دوستـي بـا جنـس مخــالـف، بـا آتـش جهنــمـ مــي هـــراسـاننـد،

نمـــــــازشــــان را ...

بـه اميـد همـخــــوابــــي بـا حـــوريـــان بـهشـت میخـــواننـد